چگونه میتوانیم با رعایت اصول هدف گذاری به آن چیزهایی که میخواهیم برسیم. در این مقاله وحید قنبریان مربی و مشاور برنامهریزی عصبی کلامی به این پرسش پاسخ میدهد!
هدف از هر نوعی میتواند باشد. مثلاً قبول شدن در یکرشته تحصیلی مناسب؛ مانند مهندسی، پزشکی، مدیریت، زبان یا هر آنچه موردعلاقه شما است. همچنین هدف میتواند رسیدن به یک سطح درآمد خوب باشد.
اولین اصل در هدف گذاری:
باید ببینیم من چه چیزی دارم؟ اگر میخواهید در یکرشته دانشگاهی خوب قبول شوید ببینید الآن چقدر اطلاعات دارید. اگر درآمد بالایی میخواهید ببینید الآن چقدر درآمد دارید بعدازآن میتوانید در هدفتان آن را ضربدر دو یا سه کنید!
مثلاً ۱۰ میلیون سرمایهدارید و میخواهید آن را ۳۰ میلیون کنید؛ یعنی ۱۰ میلیون سرمایه خود را ضربدر کردهاید! حال هدفی مشخص میگذارید. من چقدر باید کارکنم که به ۳۰ میلیون برسم.

اصل دوم در هدف گذاری: در دسترس بودن
هدف باید در دسترس شما باشد. مثلاً اگر میخواهید چیزی را بفروشید باید چیزی باشد که بتوانید خودتان بهدقت آورید. نه اینکه فرد دیگری چیزی داشته باشد و شما بخواهید آن را بدون دسترسی به آن بفروشید.
مثال دیگر این میشود که شما بخواهید فرزندتان پزشکی قبول شود.
این هدفی است که از دسترس شما خارج است. این نوع هدفگذاری میتواند آسیبی باشد برای هر دو طرف؛ زیرا که ارزشها و اولویتهای افراد متفاوت است.
اصل سوم در هدف گذاری: هدف و جایزه هدف را اشتباه نگیرید
پزشکی قبول شدن هدف نیست. زمانی که شما برنامهریزی میکنید و سعی میکنید روزانه درسهایی را بخوانید و مرور و آزمودن بزنید. بعدازآن شما در رشته تحصیلی موردعلاقهتان قبول خواهید شد که پزشکی است.
هدف، برنامه روزانه درس خواندن است.
جایزه این هدف قبول شدن در رشته پزشکی است.
یا اینکه شما هدف مالی میگذارید و برای آن برنامهریزی میکنید. روزانه فعالیت و بازاریابیهایی خواهید داشت و درنهایت شما به هدف مالی خودخواهید رسید که جایزه آن برنامه روزانه بوده است.
پس هدف را با جایزه هدف جابجا نکنیم!

اصل چهارم در هدف گذاری: تعیین تکلیف با گذشته.
برای همه ما مواردی درگذشته بوده که بر ایمان شکست تلقی میشود؛ که بهتر است بگوییم تجربه کسب کردهایم. این تجربهها میتواند ازلحاظ عاطفی و ارتباطی باشد. میتواند ازلحاظ تحصیلی و کاری و … باشد.
این تجربههای گذشته تا زمانی که تعیین تکلیف نشوند یعنی درگیری ذهنی با آنها داشته باشیم، مشکلساز خواهند بود.
یعنی از ما انرژی میگیرید. از ما توجه و تمرکز میگیرد و مانع میشود که این انرژی را برای هدف جدید بگذاریم.
برای اینکه با توجه و تمرکز و انرژی زیاد به سمت هدف برویم باید با گذشته خودمان تعیین تکلیف کنیم که راهکار آن را در اصل بعدی هدفگذاری با شما مطرح خواهیم کرد.

اصل پنجم در هدف گذاری: آشنایی با عملکرد مغز
مغز ما انسانها تصویرساز است؛ یعنی، تصاویری از اتفاقهای گذشته در ذهن ما است. همچنین میتوانیم زمانی که یک خودرو لوکس از کنار ما عبور میکند خود را مالک آن تصور کنیم و این مربوط به ویژگی تصویرسازی مغز ما است.
در قسمت قبل یاد گرفتیم که با گذشته تعیین تکلیف کنیم. ما میتوانیم به این صورت که تصاویر ناگوار گذشته خودمان را تغییر دهیم و بهنوعی با گذشته تعیین تکلیف کنیم.
در انالپی (برنامهریزی عصبی کلام) که به علم موفقیت شناخته میشود میتوانیم تغییر تصاویر را ایجاد کنیم.
به این صورت که تصویر را در ذهن تصور میکنیم و سعی میکنیم حسهای آن تصویر را در ذهنمان تغییر دهیم. با این کار میتوانیم با تغییر آن تصویر از گذشته حس دیگری را از آن داشته باشیم.
برای آموزش بیشتر در مورد تغییر تصاویر گذشته میتوانید به فیلم وبینار کمرنگ کردن خاطرات ناگوار مراجعه بفرمایید.
ما از گذشت دستاوردها را همراه خود به زمان حال نمیآوریم. آنچه از گذشته میآوریم حسی است که درگذشته داشتهایم.
پس نیاز است که با شناخت و مدیریت مغز و ذهنمان آینده بهتری را به همراه رعایت اصول هدفگذاری ایجاد کنیم.
به یاری خداوند، توانگر باشید